زيبايي هاي رمانتيک با اجراي کارواي

23تير1394

 

زيبايي هاي رمانتيک با اجراي کارواي

پايگاه خبري تحليلي موسيقي پارس: http://www.musicepars.com/?p=39739

برنامه شش ماهه علي رهبري براي ارکستر سنفونيک و تکنوازان آن به جر يک مورد[1]، تا کنون عملي شده. کنسرت تکنواز ويلن اسلواکي "داليبور کارواي" آخرين حلقه از اين زنجيره است که شب گذشته (22 تير ماه) در تالار وحدت برگزار شد.

کارواي با همراهي پيانوي بهنام ابوالقاسم آثاري را اجرا کرد که بيشتر براي مخاطب عام موسيقي کلاسيک طرح ريزي و اجرا شده بود. رپرتواري که جز يک مورد، مابقي قطعات آن براي مخاطبان غير تخصصي موسيقي در گستره گيتي جذاب و دلنشين است. آثاري با ملودي هاي زيبا و رمانتيک و البته با اجراي ژيمناستيک[2] هايي که نياز به تبحر ويژه اي در اجراي ويلن دارند.

سواي قطعه نخست اين اجرا که سونات شماره 3 براي ويلن و پيانو اثر ادوارد گريک و قطعه اي بود که علاوه بر جنبه هاي تبليغي و مطلوب سليقه مخاطبان ايراني بودن، جنبه هاي آکادميک و زيبايي شناسي موسيقي کلاسيک را در بر داشت، زيگان اثر موريس راول، مديتيشن اثر ژول ماسنه ، مقدمه و روندو کاپريچيوزو اثر سن سان و تنظيمي از قطعات اپراي کارمن اثر ژرز بيزه که توسط فرانتس واکسمن براي پيانو و ويلن تنظيم شده بود، همگي جزو آثار عامه پسند موسيقي کلاسيک به شمار ميايند که البته اجراي آنها توانايي بالايي در نوازندگي ميطلبد. کاراواي در اجراي اين آثار تبحري ستودني و قابل توجه از خود ارائه داد. پايبندي وي به اصول زيبايي شناسي سبک رمانتيک با چاشني هاي مردم پسند، منجمله اغراق معقول در آکسان گذاري ها و ديناميک ها و همچنين اجراي تميز و رعايت دقيق کوک چه در نتهاي رژيستر بالا يا پاساژها يا نتهاي فلاژوله از موارد مهمي هستند که ميتوان در اجراي کاراواي حائز اهميت دانست.

کاراواي که دهه چهارم زندگي خود را به تازگي آغاز کرده، نمونه اي از سطح بالا و پيشرفته نوازندگي در اروپاست. او با انتخاب رپرتواري هوشمندانه که البته با همفکري علي رهبري صورت گرفته، توانست مخاطبان موسيقي کلاسيک در ايران را هيجان زده کند. انتخاب رپرتواري يکسر رمانتيک و جذاب که با اجراي مبهوت کننده او نيز همراه بود. البته نکته اساسي در اين قبيل کنسرت ها وجه نمايشي و شوآف اين کنسرت هاست که نوازندگان با انتخاب آثاري که مخاطبان را مجذوب توانايي هاي خود ميکنند ميتوانند بيشترين ميزان تحسين از سوي شنوندگان را بدست آورند. صدالبته که اجراي چنين آثاري دست نوازندگان را در نمايش ميزان تسلطشان بميزان زيادي باز ميگذارد زيرا که اجراي اين آثار بلحاظ تفسير شخصي نوازندگان بسيار انعطاف پذير بوده و بيشتر جنبه سرگرم کننده دارد تا جنبه آموزشي. نوازندگاني از اين دست بيشتر نقش سوپر استار ها را بعهده ميگيرند تا نوازندگاني مولف و مفسر که نهادهاي آکادميک و هنري مقصود نظرشان است.

نکته قابل توجه ديگر در اين کنسرت حضور قابل تامل بهنام ابوالقاسم در قاموس نوازنده همراهي کننده (آکومپانيست) بود. ابوالقاسم که توانايي بسيار بالايي در دشيفر قطعات استاندارد موسيقي کلاسيک بر روي پيانو را دارد، در مدت يک هفته توانسته به خوبي از عهده اجراي بخش همراهي کننده پيانوي اين کنسرت بر بيايد. البته با توجه به وقت محدود آشنايي با رپرتوار و تنها يک تمرين کوتاه براي هماهنگي هاي بين نوازندگان ميتوان از اجراي وي در همراهي کاراواي ابراز رضايت نمود. کما اينکه در صورت صرف وقت بيشتر براي جلسات مشترک يا زمان تمرين بيشتر، همراهي وي ميتوانست عاري از عدم هماهنگي ها در بالانس بين قسمت هاي مختلف بوده و بيان شيوا تري را در بخش همراهي مشاهده نمود.

شنيده ها حاکي از اين است که کاراواي قصد دارد ظرف نيمسال آينده سفر مجددي به ايران براي همراهي با ارکستر سنفونيک و نيز رسيتالي ديگر داشته باشد. اميد است که اجراي بعدي وي شامل قطعاتي باشد که توانايي هاي او را در شيوه کلي نوازندگي و بيان موسيقي به نمايش بگذارد.



[1] - همراهي ارکستر با "نوين افروز" و رسيتال وي به دليل بروز مشکلات جسمي براي اين نوازنده ايراني ميسر نشد.

[2] - به اجراي تکنيک هاي مرتبط با سرعت و توانايي فيزيکي نوازندگان در اجراي برخي تکنيک هاي پيچيده که توان فيزيکي بالايي ميخواهد، ژيمناستيک گفته ميشود.