تفسير شرقي، صداقت در اجرا

10مرداد1394

 

تفسير شرقي، صداقت در اجرا

نگاهي به دوئت گيتار و فلوت ليلي افشار و فيروزه نوائي

پايگاه خبري تحليلي موسيقي پارس: http://www.musicepars.com/?p=40253

تالار رودکي و فرهنگسراي نياوران در روزهاي 7،8 و 9 مرداد ماه، ميزبان دو نوازي گيتار و فلوت ليلي افشار و فيروزه نوائي، دو نوازنده صاحب نام و برجسته ايراني هستند. افشار و نوائي هر دو نوازندگاني هستند که در خارج از ايران آموزش موسيقي را تکميل کرده اند و در عرصه بين المللي فعاليت هاي قابل توجهي داشته اند. همين مسئله باعث شده تا آموزش هاي آکادميک غربي را با تجربه شنيداري موسيقي ايراني به خوبي تلفيق نموده و تفسير هاي جذابي را از اجراهاي آثار موسيقي کلاسيک به شنوندگان خود عرضه کنند.

آخرين اجراي اين دو نوازنده در تهران رپرتوار مفصل و متنوعي از تاريخ موسيقي غرب را ارائه ميدهد که براي مخاطبان موسيقي کلاسيک قطعا در بردارنده لحظات مطبوعي خواهد بود. مجموعه اي مشتمل بر 7 آهنگساز تاريخ موسيقي از جورج فردريک هندل باروک و موئرو جيولياني کلاسيک گرفته تا بلا بارتوک مدرن و پوژول و پياتزولاي آرژانتيني معاصر.

کنسرت شب نخست نوائي-افشار از دو بخش تشکيل شده بود. بخش نخست که با سونات در لا مينور اثر هندل در چهار بخش آغاز گرديد، اجرايي بود سراسر صداقت و دقت در اجراي آنچه که آهنگساز از تصنيف آن منظور کرده بود. اجراي دقيق، شمرده و وفادار به اصول سبک شناسي باروک توسط نوازندگان، اين امکان را به شنونده ميداد که با سطح مطلوبي از اجراي آثار موسيقي دوران تاريخي باروک مواجه شود. توانايي نوائي در اجراي نتهاي نان لگاتو بدون حذف هيچ صدا و نتي و نيز شيوه بيان و اداي جمله بندي هاي دقيق و وفادارانه به مقطع تاريخي باروک مثال زدني و از نقاط اوج زيبايي اين اجرا محسوب ميشد. همچنين همراهي زيبا و دلنشين بخش گيتار که توسط افشار اجرا شد. گرچه در شروع برنامه با عدم اطمينان هاي معمول هر کنسرتي آغاز شد اما به مرو زمان و با گذشت مدت زمان لازم براي آشنايي با فضا و اتمسفر سالن اين نقيصه هم برطرف گرديد و تا پايان برنامه اجرايي خوب از هر دو نوازندگان شنيده شد.

قطعه دوم از بخش نخست اختصاص داشت به گراند سوناتا (سونات بزرگ) اپوس 85 در چهار قسمت اثر موئرو جيولياني، آهنگساز و گيتاريست کلاسيک ايتاليايي که از همعصران بتهوون بوده است. اجراي دقيق جمله هاي تقسيم شده بين دو ساز به نحوي که فرايند موسيقي در اين سوال و جواب ها دستخوش انقطاع نشوند نيز از نکاتي است که در اين کنسرت قابل ذکر است. استفاده درست و بموقع نوائي از حجم آمبوشور (فضاي دهان براي توليد صدا) براي بيان حالات مختلف موسيقي يکي ديگر از نمونه هاي بارز اوج پختگي و توانايي اين نوازنده است.

قطعه فرجامين بخش اول برنامه، سوئيت (مجموعه اي از موسيقي هاي رقص) "بوئنوس آيرس" بود مشتمل بر چهار قسمت از آهنگساز و گيتاريست در قيد حيات آرژانتيني، ماسيمو ديگو پوژُل. نوايي در اجراي اين اثر با تغيير فرم آمبوشور و در نتيجه تغيير صدادهي فلوت، در القاي صداي سازهاي محلي آرژانتين که صدايي خش دار و دو رگه شبيه به ني ايراني دارد بسيار موفق ظاهر شده و با اغراق در بيان آکسان ها و تاکيد هاي موسيقي به فرهنگ موسيقي هاي رقص آرژانتين نزديک شده و به خواسته آهنگساز جامه عمل پوشانده است. همراهي درخور و بيان صريح و لهجه دار افشار نيز از ويژگي هاي مهمي است که اجراي چهار بخش اين اثر را مطبوع و زيبا ميسازد.

قسمت دوم برنامه با اجراي شش قسمت از رقص هاي رومانيايي اثر آهنگساز مجار، بلا بارتوک. انتخاب اين اثر توسط نوازندگان بسيار هوشمندانه و تفکر برانگيز است. رقصهاي رومانيايي به لحاظ ساختار موسيقايي و مدهاي بکار رفته در فرايند آهنگسازي و تنظيم آنها توسط بارتوک، نزديکي و شباهت فضايي زيادي به موسيقي ايراني دارند. بويژه به دليل استفاده از فواصل يک و نيم پرده و آرتيکولاسيون (نحوه بيان و مفصل بندي در موسيقي) هاي خاص که به دليل تاثير پذيري از فرهنگ کولي ها و اقوام مهاجر، نزديکي زيادي به موسيقي شرق و خاورميانه دارد. نوايي و افشار نيز از ايراني بودن و آشناييشان با موسيقي ايراني در اجراي شش قسمت اين رقص ها حداکثر استفاده را برده و اجرايي مفسرانه از اين اثر ارائه دادند.

سه قطعه واپسين اين برنامه، آلگرو ويوو اثر ژاک ايبر، آهنگساز معاصر فرانسوي، سونات سمپليسه در سه قسمت اثر آهنگساز مجار جان ترولار و 5 قطعه از آثار آهنگساز شهير آرژانتيني آستور پياتزولا بود که افشار و نوائي اجرايي زيبا و به ياد ماندني از اين آثار به يادگار گذاشتند.

نکته قابل تامل و البته آزار دهنده در طول اين برنامه که از ابتدا بارز و واضح بود، استفاده از تقويت کننده هاي صوتي (بلندگوها) تالار بويژه براي گيتار بود. نقطه ضعف بسيار بدي که تعادل صوتي و البته تلفيق اصوات و بويژه هارمونيک هاي دو ساز را از بين ميبرد و تاثير ناخوشايندي در اين اجرا از خود به جاي ميگذاشت. سوال عمده اين است که چرا تالاري با کيفيت قابل قبول همچون تالار رودکي بايد به گونه اي تغيير ساختار بيابد که براي شنيده شدن صداي گيتار نياز به تقويت کننده هاي صوتي باشد؟