صدا، امري مستقل يا وسيله اي براي بيان؟

27آبان1393

 نگاهي به شنيدنگاه گروهي "اِ ح هِ" در گالري الهه

دوهفته نامه تنديس، شماره 287


برخورد با صوت دغدغه اي است که بيش از صد سال ذهن هنرمندان را به خود مشغول داشته. تفکراتي فارغ از خط ملودي و تبعاتش، و صرفا با نگاه به خود مقوله صدا.
نوزده تجربه گر اصفهاني، سعي کرده اند برخوردي با امر صدا داشته باشند. برخوردي که بنابه گفته خودشان برخوردي غير حرفه اي است. ادعايي ندارد و صرفا به اشتراک گذاشتن تجربه اي است. تجربياتي که در معدود مواردي، برخوردي ساده و بي پيرايه است.
مهمترين نقيصه در برگزاري اين شنيدنگاه (نمايشگاه صوتي) عدم ارائه استاندارد و حرفه اي آثار بود. آثار اين مجموعه از يک سيستم استريو در کل محوطه گالري پخش ميشد. بطور مشخص در مورد تخصصي ترين اثر اين مجموعه "مرز خارج" کار جواد قبادي که تاکيد بر استفاده از فرکانس هاي بم خارج از محدوده شنيداري انسان داشت، به بدترين نحو ارائه شده بود. شايد بهتر بود مسئولين اين مجموعه و گالري فکري براي تعبيه سيستمي متشکل از هدفونها يا تعبيه جايگاه هايي مناسب براي اين مجموعه آثار ميکردند تا صداي نا مفهوم اسپيکر هاي آماتور در کل فضاي غير آکوستيک گالري هرز نرود.
اما پنج اثر در اين شنيدنگاه از بقيه نمونه ها متفاوت و حائز اهميت بود. جدا از اثر جواد قبادي که ذکر آن رفت، نخستين اثر "وصف حال!" از مهدي وفامهر. وفامهر در اين اثر با استفاده از چينش دقيق و با حوصله صداي گوينده برنامه هاي راديويي که تاريخ و زمان را به روايت هاي ميلادي و قمري و شمسي اعلام ميکند و يا شمارش اعداد و روزهاي ماه يا روز هاي هفته يا هر ذکر متواتري مرتبط با زمان، موفق شده است استفاده بسيار بجايي از گذشت ايام را از طريق اعلام گوينده القا کند.
دومين اثر "مفعول قدرتمند" کاري از زهرا قراخاني بود. اين اثر صداهاي ضبط شده مختلفي بود از پاسخگويان خودکار تلفني بانکها، ادارت دولتي، شرکت ها و ... . اصواتي که منشائي انساني دارند اما فاقد هرگونه احساسي هستند. اصواتي که گاه با يک پاسخ سردستي و ساده ميتوانند تغييري عظيم و غير قابل جبران را در زندگي انساني بوجود آورند. منفعلاني که در راستاي قدرت بي حد تکنولوژي مورد استفاده قرار ميگيرند و سيطره اي غير قابل کتمان بر زندگي بشر مدرن دارند.
"بدون عنوان" اثري از ماني عمادي، صداي ضبط شده اي بود که در برخي لحظات نامفهوم ميشد. صدايي که متن خبر فروش اخير آثار هنري موسوم به حراج تهران را روايت ميکرد. در متن بروشور اين مجموعه نيز متن اين خبر و ارقام موجود در آن بصورت معکوس فايل شنيداري در قسمتهايي با رنگ کم و ناخوانا درج شده بود. اثري چند رسانه اي و انتقادي به فرايند فروش آثار هنري و بازار هنر در ايران. اثري که بخش صوتي آن بدون متن قابل فهم نبود و همچنين متن پياده شده آن بدون فايل صوتي.
عاطفه يزداني با نگاهي زبانشناختي بر حروف ربط در زبان فارسي تمرکز کرده بود. "پيوستگي" که چينش متواتري بود از برش هاي حروف ربط در سخنراني ها يا خطابه هاي موجود در رسانه ها، با عدم يکدستي در رسايي اصوات و نيز عدم وجود فاصله لازم در بين هر حرف ربط، بي هويتي و نارسانا بودن منظور را در اثر خود به چالش کشيده بود. تلاشي که ميتواند در زمره تلاشهاي موفق اين مجموعه جاي بگيرد.
گذشته از پنج اثرمذکور در اين مجموعه، مابقي آثار برخوردي ساده با استفاده از ضبط کننده هاي صدا و يا ميکس چند خط صوتي بسيار ساده بودند. نوعي برخورد ابتدايي با چند نرم افزار آسان و عموما آثاري بي هدف. آثاري که گاه با اطلاق نوشته هايي به ظاهر غامض و پيچيده سعي در مخفي کردن نداشتن آن نگاه لازمه خلق اين آثار داشت و بيشتر به يک بازي کودکانه با اسباب بازي جديدي ميمانست. البته در مجموعه اي که خود نيز ادعاي حرفه اي نبودن ميکند، امريست قابل اغماض و گذشت. اما براي برپايي چنين مجموعه هايي، مشورت با اهل فن آن ميتواند در فرم ارائه آثار و درنتيجه نهايي آنان تاثير بسزايي داشته باشد، بويژه که متخصصين و آگاهان رسانه هاي صوتي معاصر در ايران کم نيستند.