نقد کنسرت ارکستر کامه راتا 1389

08شهريور1391

ارکستر کامه راتا که به فاصله 2 ماه از کنسرت قبلي خود، رپرتوار جديدي را براي ارائه آماده نموده بود، در روزهاي 23 و 24 شهريور تالار رودکي و به رهبري کيوان ميرهادي به روي صحنه رفت.

در اين کنسرت که آثاري از يوهان سباستين باخ، انتونيو ويوالدي و آستور پياتزولا اجرا شد، چهار نوازنده جوان به عنوان سوليست حضور داشتند. تبليغات اين کنسرت از حضور خسرو سينايي کارگردان وآهنگساز سينما هم در اين برنامه به عنوان سوليست آکاردئون خبر ميداد که اين امر از برنامه حذف شد.

ارکستر کامه راتا که يک ارکستر خصوصي است و از جانب هيچ ارگان و سازماني حمايت نميشود، سالهاست که به فعاليت در عرصه موسيقي غير ايراني مشغول ميباشد و با زحمات وپيگيريهاي کيوان ميرهادي و اعضاي ارکسترش پا برجا مانده. مير هادي با در اختيار گذاشتن فرصت اجرا و عرض اندام به نوازندگان جوان، کاري که بر عهده ارکستر هاي دانشگاهي و هنرستاني است و سالهاست به بوته فراموشي سپرده شده است، سهم بسزايي در رشد و انگيزه مند نمودن اين نوازندگان خوش آينده دارد. عملکرد مير هادي در مديريت اين ارکستر بسيار قابل تحسين و احترام است. واقعيت امر اين است که مير هادي کارنامه موفق و ارزشمندي در حيطه مديريت يک ارکستر خصوصي از خود برجاي گذاشته است. البته اين زحمات دليلي بر ناچيز انگاشتن مخاطبان از سوي متصديان ارکستر و نيز عدم بيان کاستي ها نميگردد.

نکته منفي در مورد ميرهادي اما در زمينه رهبري ارکستر است زيرا که در کنسرت هاي اخير خود کارنامه قابل قبولي در اين زمينه بر جاي نگذاشته است. اجراهاي فاقد کيفيت قابل قبول به لحاظ عدم رعايت ساده ترين ساختارهاي موجود در رپرتوار اجرايي ارکستر کامه راتا مؤيد اين نظر است. عدم توجه به رعايت کوک توسط ارکستر و سوليستها، عدم رعايت بالانس صدايي در اجراي قطعات، بي توجهي به زيبايي شناسي مختص هر سبک و دوره تاريخي، بي توجهي محض به سونوريته، آرتيکولاسيونها و موزيکاليته قطعات از معايب بزرگي است که متوجه اين ارکستر جوان و با انگيزه است. البته تمامي اين نقص ها متوجه رهبر ارکستر ميباشد زيرا که اين رهبر است که بايد بر کار ارکستر و قطعات انتخابي احاطه کافي و علمي داشته باشد و در صورت سر زدن اشتباه از سوي نوازندگان به تصحيح آنها مبادرت نموده و در نهايت اجرايي مبتني بر ساختار هاي ذکر شده در فوق را ارائه نمايد.

در برنامه مذکور کنسرتو فلوت اپوس 10 شماره 3 اثر آنتونيو ويوالدي به تکنوازي غزل سعيدي و کنسرتو ويلن شماره 1 اثر يوهان سباستين باخ به تکنوازي آواناز حسني در بخش اول برنامه اجرا گرديد. متاسفانه در اجراي قطعات فوق هيچکدام از خصوصياتي که يک کنسرتو سبک باروک را در بر ميگيرد مورد توجه قرار نگرفته بود و حتي به اجراي صرف نت هاهم بسنده نشده بود. بطور مثال عدم رعايت کوک از سوي ارکستر در هر دو اثر و نيز بي توجهي سوليست فلوت به نفس گيري ها و مباني اجراي آثار دوره باروک باعث بي هويتي اثر گرديده و توقعات مخاطب را بر آورده ننمود. مثال ديگر در اين بخش کنسرتوي ويلن باخ بود که متاسفانه تکنواز ويلن حتي از رعايت دقيق کوک هم عاجز بود چه رسد به رعايت اصول اجرا.

قسمت دوم برنامه در بر گيرنده آثاري شناخته شده از آستور پياتزولا آهنگساز شهير آرژانتيني بود. در اين قسمت که با قطعه اوبليويون آغاز گرديد و عليرضا خياباني پيانو نوازي آن را بر عهده داشت، عليرغم تلاش فراوان وي براي اجراي درست اثر، اين مسئله به دليل نا کوک بودن پيانو بي نتيجه مانده و زحمات وي غير قابل ارزيابي واقع شدند. البته اجراي مکانيکال وي در هر دو اثر اجرا شده ارتباطي به نا کوک بودن پيانو نداشت. دوبل کنسرتو براي گيتار و باندنئون نيز که قرار بود با تکنوازي خسرو سينايي صورت پذيرد با جايگزيني پيانو به جاي باندنئون انجام پذيرفت که همين مسئله باعث تغيير ماهيت اثر گرديد. نا کوکي پيانو و ارکستر را هم بايد به خصوصيات اين اجرا اضافه نمود تا توانايي هاي سوليست گيتار اين اثر "بهرام آقا خان" را ناديده انگاشت و متوجه فاجعه اي که صورت پذيرفت بود. فاجعه اي که نتيجه اي جز لرزيدن روح پياتزولا در گور را در بر نداشت.

نکته مهم ديگري که باعث بروز اين خطاها ميشود عدم نظارت و احساس مسئوليت مسئولين سالنهايي چون تالار وحدت و رودکي که رسمي ترين تالار هاي موسيقي کشور هستند، ميباشد.

در اختيار نهادن سالنهاي مهم و با سابقه تاريخي قابل توجه به گروههاي آماتور و حتي نيمه حرفه اي، باعث نوعي سردرگمي مخاطب نيز ميگردد. عملي که به دور از اخلاق حرفه اي است. زيرا مخاطب آگاه به موسيقي و موسيقي شناس بر اساس سابقه اي که از اين سالنها دارد به برنامه هاي منتخب توسط متصديان و تصميم گيرندگان سالنها اعتماد نموده و برنامه ها را به پيش قضاوتي نسبي مي نشيند.

باشد که جايگاه حرفه اي روزي به رسميت شناخته شود.