مينيماليسم با طعم رمانتيسيسم
نگاهي به "زهي ها" اثر هوشيار خيام
هوشيار خيام آهنگساز پرکار ايراني است که هر سال دو يا سه آلبوم براي انتشار آماده دارد که نيمي از آن رامنتشر ميکند. يکي از دلايل پرکاري وي آهنگسازي هاي انحصاري وي براي ساز پيانو است. اين بار اما بر پيانو ساز هاي ديگري نيز افزوده است.
در آغاز تابستان امسال نشر هرمس "زهي ها"ي وي را که مجموعه اي است از آثاري که وي براي سازهاي زهي نگاشته است را به زيور طبع آراست. آثاري که در بيش از نيمي از آنها ساز پيانو يا نقش محوري را ايفا ميکند و يا در کنار سازهاي ديگر مثل ويلنسل يا ويلن نقش پررنگي برعهده دارد. ساز مهم ديگري که خيام در اين آلبوم استفاده قابل ملاحظه اي از آن کرده است، ويلنسل است. شايد دليل اين انتخاب وي براي آهنگسازي، آشنايي و دوستي نزديک وي با "آرام تالاليان" نوازنده برجسته ارمني باشد که تاثير خود را به صورت آثاري همچون، "چنگ"، "سونات زمستاني" و "کنسرتو براي ويلنسل و ارکستر زهي" گذاشته است.
شيشه رنگي که اولين قطعه مجموعه فوق محسوب ميشود، اثري است که خيام قريب به 6 سال قبل به سفارش گروه زهي پارسيان و بر مبناي تعادل بين صداي پيانو و يک NONET زهي به نگارش درآورد. در اين اثر خيام همچنان تحت تاثير آموزه هاي استاد خود در سينسيناتي است که توجه ويژه اي به موسيقي خاور دور مانند موسيقي بالي، جاوه واندونزي دارد. وجود افه هاي صوتي متاثر از فيگورهاي ريتميک ملوديک موسيقي "گاملان" شاهد خوبي است بر اثبات اين نظر. اجراي اين آلبوم البته در ارمنستان و به رهبري خود خيام انجام شده است.
سونات پائيزي براي ويلن و پيانو اثري است سراسر ملهم از موسيقي رمانتيک اروپايي. اثري که اگر نام خيام را بر آن مشاهده نکنيم متوجه خلق آن توسط هوشيار خيام نميشويم. وي در طي سالهاي اخير به نوعي زبان شخصي در آهنگسازي نزديک شده است که نمونه بارز آن کنسرتو براي ويلنسل و ارکستر از همين مجموعه است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. اما هيچ ردپايي از زبان شخصي وي در سونات پائيزي مشاهده نميشود. شايد اين اثر به نوعي اداي احترام خيام باشد به موسيقي رمانتيک و نئورمانتيک اروپا. گرچه اين اثر در نهايت زيبايي و لطافت نوشته شده و اثري دلنشين محسوب ميشود و آشنايي وي با تکنيک هاي آهنگسازي موسيقي کلاسيک را به خوبي نمايش ميدهد، اما هرچه هست نشاني از رد پاي خيام در آن قابل مشاهده نيست.
چنگ اثري است در سه موومان براي ويلنسل و پيانو. اين اثر نمونه ادامه بداهه نوازي هاي خيام است که در آلبوم هاي "تاتاري"، "هزار اقاقي" و "هفت روز دريا" به عنوان درد دل هاي وي با پيانو مطرح ميکند. نوعي خلوت شخصي نوازنده-آهنگساز که به عرضه عمومي هم رسيده و اتفاقا بر دل مخاطبان هم جاي گرفته است.
"کنسرتو ويلنسل" اما کلا زبان مجزايي است که خيام آنرا به عنوان نتيجه آخرين کشف و شهود خود معرفي کرده است. تلفيقي از تکنيک هاي موسيقي معاصر، موسيقي مناطق جنوب شرق آسيا و موسيقي رديف دستگاهي ايران. مهمترين دست آورد خيام را شايد بتوان پيدا کردن مخرج مشترکي بين اين سنت موسيقايي برشمرد. تلفيقي که البته رنگ و بوي رديف دستگاهي آن بيشتر به مشام ميرسد . بويژه که ادويه "نوا" نيز بسيار قابل احساس و بارز است. اين اثر خيام مانند برخي آثار قبلي وي نشانه هايي از ارادت وي به حسين عليزاده و بخصوص ني نوا و بداهه نوازي تار در دستگاه نواي وي است تا جايي که موومان انتهايي کنسرتو ويلنسل تلفيقي است از مووومان آخر ني نوا و هفت ضربي نوا در بداهه نوازي تار. همچنين هارموني يا فضا سازي غالب در اين اثر بسيار شبيه به فضاسازي هاي عليزاده در "نينوا" به نظر ميرسند. البته اين استفاده خيام با کمک تکنيک ها و افه هاي موسيقي خاور دور به ويژه گليساندو هاي ويلنسل وجه مشترکي است که اين دو فرهنگ را در ارتباط با يکديگر قرار ميدهد. اين اثر نمونه بارزي است که اساتيد خيام در دانشگاه سينسيناتي موفق به توليد آهنگسازي با مختصات فکري خود شده اند که هم با تفکر چند فرهنگي آمريکايي خو گرفته است و هم از فرهنگ شنيداري خود بسيار متاثر است.
سونات زمستاني براي ويلنسل و پيانو نيز در امتداد همان رمانتيسيسم سونات پائيزي است که تماتيک تر شده و تم هاي موسيقي رديف دستگاهي در آن بوضوح شنيده ميشود بويژه استفاده از ميکرو تنهاي موسيقي ايراني در آن بسيار بارز و مشخص هستند.
"يک شروع خوب" براي کوئينتت زهي قطعه اي است مبتني بر المان هاي موسيقي مينيمال. فيگور هاي ريتميک تکرار شونده در يک کوئينتت زهي . قطعه اي براي نمايش توانايي آهنگساز در شناخت سازهاي زهي.