تکه هاي معلق
حجم هاي محسن صادقيان در نگارخانه آران، را ميتوان در زمره دغدغه هاي تنانه هنرمندان دسته بندي کرد. صادقيان در اين آخرين نمايشگاه خود به تجسد تنانه اي پرداخته است که در قالب ويترين هايي متروکه به نمايش درآمده اند. تکه هاي مثله شده اي از بدن هايي فاقد جنسيت که در تعليقي ابدي و در زماني نامعلوم منجمد گرديده اند.
احجام گسسته صادقيان به طور واضحي قطعات بدن انسان را به ذهن متبادر ميکنند. تکه هايي که بعضا در شرايطي دشوار و حتي خطرناک، دچار انجمادي به موقع گرديده اند. در بعضي از آثار حضور احجامي تيز در کناره اُبژه هايي که به موقع از ادامه حرکت رو به انهدام خود باز ايستاده اند، تمايل هنرمند را در نمايش قدرت تعيين سرنوشت آثار به دست وي بيان ميکنند و يا در آثاري که اُبژه هاي معلق را به گونه اي به تصوير ميکشد که گويي مصلوب شده گاني بر پس زمينه فرورونده در قاب تصوير هستند.
عناصر مشترکي چون گوي و يا فرم هايي که تداعي گر پاندول هستند، اشاره مستقيم به توقف زمان از سوي هنرمند دارند. در حقيقت صادقيان با القاي مفهوم زمان از طريق ساخت و پرداخت و به تصوير کشيدن آثار به جا مانده از استمرار حرکت عناصر بصري خويش در درون قابهاي آثار و در نهايت با انتخاب لحظه اي خاص – عموما قبل از انهدام – و انجماد حرکت در لحظه موعود، به بيان مفهومي ميپردازد که در بر دارنده تمايل وي به تعيين سرنوشت براي ابژه خلق شده از جانب وي است.
اما عناصر بصري صادقيان از منظر ديگري بسيار حائز اهميت است و آنهم شباهت احجام مذکور به پيکره هايي انساني هستند. پيکره هايي که گاه فرم بدن زنانه و گاه فرمي جنين وار به خود ميگيرند. در بعضي موارد نيز اين پيکره ها يا شمايي از پيکره هاي انساني – عموما فرمي که تداعي گر ستون فقرات است – فاقد جنسيت هستند و اشاره اي معنا دار به مفهوم کلي انسان دارند.
تمايل صادقيان به قرار دادن اين فرمهاي انساني در شرايط تعليق و گاها منجر به انهدام را ميتوان ناشي از محيط پيراموني و شرايط زيسته هنرمند در بستر اجتماعي وي و تمايل وي به نگهداشتن زمان براي جلوگيري از وقوع فاجعه ارزيابي نمود.
در بررسي فرماليستي آثار وي اولين نکته اي که توجه را به خود معطوف ميدارد فرم کلي عمودي و ايستاي قابها و آثار هستند. اگر تفسير "رزاليند کراوس" از فرم هاي عمودي و افقي را که در بررسي آثار "سيندي شرمن" و با وام گرفتن اصطلاحي از روانشناسي گشتالت مبني بر "سطح عمودي سطح Pregnanz يا به هم پيوستگي و انسجام فرم است … علاوه بر آن از آنجا که جهت عمودي محور فرم است، ميتوان آنرا محور زيبايي نيز به شمار آورد. سطح افقي خصيصه اي ضد تصعيدي دارد و تداعي گر «ماده گرايي پست» است"[1] ارائه ميدهد را بپذيريم، آثار صادقيان از انسجام و پيوستگي قابل اعتنايي برخوردارند که همين نکته باعث ميگردد آثار در عين حفظ ارزشهاي بصري در برگيرنده ارزشهاي معنايي و پيراموني قابل توجهي باشد.
[1] – بدن تکه تکه شده، ليندا ناکلين. مترجم: مجيد اخگر، حرفه هنرمند/مبنا،1385. ص 40.