نگاهي به عکسهاي ئاسو خانمحمدي در گالري طراحان آزاد

31مرداد1391

"حاشيه هاي گسسته"
 
خانمحمدي در اين نمايشگاه تجربه زيسته اي را به معرض ديد ميگذارد که اکثريت قريب به اتفاق جامعه ايران و در نگاهي وسيعتر جهان، نسبت به آن ديدي تدافعي و حتي حسي همراه با انزجار دارند. خانمحمدي از لحظات شخصي و خصوصي مردان دگر جنس نمايي به ثبت تصوير پرداخته که تقريبا همگي حتي از پرسيدن ساعت از آنان نيز خودداري مينمايند. قربانيان جامعه اي که جنس برتر را مذکر ميداند و تمايل يک مرد به زن بودن و خواست وي براي بدل گرديدن به مظهر زايش و حيات را از هر جرمي سنگين تر ميداند. تا جايي فرزند خود را به دليلي چنين ساده و به حق، از حق داشتن سرپناهي هرچند کوچک هم محروم ميکند. چه رسد به حمايت خانوادگي.
 
سوژه هاي عکس هاي خانمحمدي، دگر جنس نماياني هستند که در کنار خيابان هاي تهران به ادامه زندگي مشغولند و براي ادامه زندگي مجبور به حراج تنها داشته خود يعني "تن" هستند. قربانيان بالقوه اي براي سوداگران مرگ و طعمه مناسبي براي اخاذي هاي غير قانوني.
 
چنين تجربه بصري زيسته اي به دست نميآيد مگر در زيستن با خود اين قربانيان. چنانکه خود خانمحمدي خود اذعان دارد که سالها با اينان زيسته است بي هيچ هدفي براي سوء استفاده براي عکاسي. او با آنان دمخور بوده است تا فقط دوستي اش را اثبات کند و دوستشان بدارد. اين را ميشود از لابلاي گفته هايش و حتي از عکسهايش ديد. صداقت سوژه ها در مقابل دوربين حاکي از اعتمادي است که قطعا راحت به دست نيامده مگر با زندگي کردن با آنان. خانمحمدي همراه با عصبانيت از مردم طبيعي (به قول خودش) و با تعصبي خاص نسبت به اين اقليت جنسي دکمه شاتر را فشار داده. هيچ يک از سوژه هايش در مقابل لنز او پُز نگرفته اند. عاديِ عادي اند.
 
اما نکته اي که عکس هاي خانمحمدي را از نمونه هاي مشابه اين ژانر(مستند اجتماعي) متمايز ميکند، نه تجربه زيسته اش با اين بخش از جامعه، که آگاهي وي از عکاس بودنش است. هر چند که وي به ثبت برخي لحظات خاص اين قشر پرداخته، اما نگاه جامعه محور و حتي تعصب شخصي وي به اين افراد باعث نگرديده تا وظيفه عکاسانه خودرا فراموش کرده و به اصطلاح کادرها را احساساتي، رمانتيک و متأثر از احساسات شخصي خود تنظيم کند. آگاهي وي در هر لحظه عکاسي به نقش عکاسانه اش و انتخاب مديوم نگاتيو تأييدي بر همين نکته است. دقت در کادر بندي ها، ترکيب بندي ها و لحاظ کردن نقش صحيح عناصر بصري همگي مؤيد دقت و اعتقاد خانمحمدي به رسالت عکاسانه است که براي خود متصور است و به آن پايبند.